رابطه 1000 دلاری دولتمردان آمریکا و مریم رجوی
تاریخ انتشار: ۹ آبان ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۵۳۶۸۵۹۸
«فیلیپ گیرالدی» به عنوان افسر سابق بخش ضد تروریسم سازمان CIA در مطلب جدید خود به تاریخ ۳۰ اکتبر، خبر از پشت پرده رابطه منافقین تحت رهبری مریم رجوی با سیاستمداران آمریکایی و بالاخص نئوکانها داد و علت تشدید جنگطلبی این روزهای دولت آمریکا علیه ایران را مرتبط با همین موضوع دانست.
روزنامه «آمریکن هرالد تریبیون» در جدیدترین مطلب خود به تاریخ ۳۰ اکتبر ۲۰۱۷ به قلم «فیلیپ گیرالدی» -افسر سابق بخش ضدتروریسم سازمان CIA- در مورد رابطه منافقین (مجاهدین خلق) با سیاستمداران آمریکایی و خیزش و رشد تازه این سازمان تروریستی در آمریکا نوشت: اگر یک گروهک یا سازمان تروریستی باشید و عمری ترور علیه ایران و خود آمریکا انجام داده باشید، به راحتی میتوانید با پرداخت پول و هزینهکرد در واشنگتن، حتی دفتر لابی در خیابان پنسیلوانیای منطقه کلمبیای آمریکا داشته باشید.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
یک بار، «هیلاری کلینتون» -وزیر خارجه وقت در سال ۲۰۱۱ عزم تغییر رژیم «معمر قذافی» را کرد و دیدیم که نتایج بعدی آن به کجا ختم شد و چه بلایی بر سر بنغازی آمد و چه لطماتی که به خود آمریکا وارد نشد. اما اشتباه بزرگتر وی، امضای آن کاغذی بود که به حکم آن، در سال ۲۰۱۲ سازمان تروریستی «مجاهدین خلق» (MEK) را از فهرست سیاه آمریکا خارج کرد.
شاید این سوال برای شما پیش بیاید که چگونه میشود پیامدهای اشتباه هیلاری کلینتون که شامل شکست سیاست آمریکا در لیبی، بروز فاجعه انسانی، بحران مهاجرت، تقویت تروریستهای مسلح، و نهایتا قتل سفیر آمریکا و سه آمریکایی دیگر شد را با امضای یک تکه کاغذ مقایسه کرد. پاسخ مشخص است: امروز، آمریکا سازمان و گروهی را از لیست سیاه سازمانهای تروریستی خارج کرده که قطعا فاجعهای در ابعاد وسیعتر و بزرگتر از فاجعه لیبی نثار آمریکا خواهد کرد. سازمان مجاهدین خلق که امروز برچسب «شورای مقاومت ملی ایران» (NCRI) را دوباره پررنگ کرده، اکنون تبدیل به صدای اصلی جنگطلبان آمریکایی برای حمله به ایران شده است. درست همان رویکردی که «احمد چلبی» -رهبر کنگره ملی عراق و اصلیترین اپوزیسیون صدام حسین در آن زمان- پیش از حمله آمریکا در سال ۲۰۰۳ به عراق اتخاذ کرد و نهایتا برای کشورش و خود آمریکا، فاجعه به بار آورد.
«احمد چلبی»؛ خائن بزرگ به مردم کشور خودش
قصه احیا و تقویت سازمان تروریستی مجاهدین خلق، به فساد روزافزون سیاست در آمریکا برمیگردد. ما آنقدر زبون شدیم که تحت این فرهنگ سیاسی حقیر، امنیت ملی خود را با آزاد کردن و حمایت مشتی تروریست به خطر میاندازیم. آمریکا، در ازای اینکه پول بگیرد و نام این سازمان تروریستی به «جنبش مقاومت» و «رزمندگان آزادی» تغییر یابد، امنیت ملی خود را فروخت.
حال چه شد که سازمان مجاهدین خلق از فهرست سازمانهای تروریستی که در سال ۱۹۹۷ تهیه شد، خارج گردید؟ آیا آمریکاییها یادشان نیست که این همان گروهکی بود که در سال ۱۹۷۳، دو سرهنگ آمریکایی را در ادارههای پایگاه هوایی آمریکا در تهران ترور کرد؟ سازمان مجاهدین خلق یعنی سازمانی با موسسانی چون مسعود و مریم رجوی که در شستشوی مغزی، حذف فیزیکی بسیاری از اشخاص مشهور ایرانی، شکنجه جسمی و روحی (که موارد پرشماری هم منجر به مرگ شده است)، و حبس طولانیمدت در سلولهای انفرادی زبانزد است. سازمانی که ترکیب نامانوس و عجیبی از مارکسیسم و بنیادگرایی اسلامی را در ایدئولوژی خود مدعی است.
من معتقدم که ظهور ترامپ بر مسند ریاست جمهوری، بهترین شانس و اقبال برای این سازمان تروریستی بود. کسی که دروغ آنها تحت عبارت «کارشکنی ایران در برجام» را پرورش داده و به خورد مردم و کشورهای دیگر بدهد. دروغها تا آن حد ادامه یافت که رجوی در کنار اصلیترین حامیاش «رادولف (رودی) جولیانی» که از نزدیکترین رفقای ترامپ و در واقع، نماینده دولت او در قبال رجوی است، به شکل چشمگیری به ریتم رویکرد تهاجمی دولت کنونی آمریکا علیه ایران افزوده است. تا آنجا که «جیلین مله» خبرنگار و مجری «فاکس نیوز» -که «روپرت مرداک» صهیونیست مدیر آن است- رسما عبارتی عجیب را گفت: «به نظر میرسد که برنامه سلاح هستهای ایران، عملیاتی شده است».
مریم رجوی در کنار رودی جولیانی
سازمان CIA در گذشته، از عوامل سازمان مجاهدین خلق، برای نفوذ به برنامه هستهای ایران استفاده بسیاری میکرد. اما عموما استخدام این افراد توسط «موساد» صورت میگرفت. ترور بسیاری از شخصیتهای علمی-هستهای ایران توسط همین عوامل صورت گرفت. از آن سو، سازمان مریم رجوی، از پشتیبانی بسیار خوب مالی در پشت پرده برخوردار است و با اتکا بر آن، در بسیاری از روزنامههای اصلی آمریکا تبلیغ میکند و تعداد قابل توجهی از سیاستمداران آمریکایی هم از طرف سازمان مجاهدین خلق حرف میزنند. گاها، رقمهای پرداختی از سوی رجوی به سیاستمداران آمریکایی، بسیار سنگین است. رجوی و سازماناش، مدعی هستند که میخواهند حکومت ایران را به نام آزادی تغییر دهند. ادعایی عجیب که خود به ذات خود، دموکراسی در آن دیده نمیشود و مردم ایران آن را به هیچ میانگارند.
سیاستمداران آمریکایی حامی منافقیناز آنجایی که گروه تروریستی مجاهدین خلق، یکی از بهترین منابع و ابزار جنگ محرمانه و مخفیانه اسراییل علیه ایران است، خیلی طبیعی است که دوستان اسراییل در خاک آمریکا، اقدام به حذف نام این گروه از فهرست سازمانهای تروریستی بکنند و این دقیقا بدین معناست که آزاد ساختن آن از بند، حمایت مالی شدیدش، و خیزش کنونیاش یعنی یک تهدید جدید علیه ایران. در واقع، «نئوکان»ها در همه شئونات -اعم از اندیشکدهها تا آیپک (AIPAC)- به دنبال حذف مجاهدین خلق از فهرست تروریستها و حمایت تمامقد آن بوده و هستند. از جمله مشهورترین افرادی که -علیرغم اعمال تروریستی سازمان تحت رهبری رجوی- وکالت تمامی امور مربوط به آن را بر عهده داشتهاند، میتوان به «ایلای وایزل» و «آلن درشوویتز» اشاره کرد.
ایلای وایزل که یک صهیونیست تمامعیار و وکیل منافقین بود و در سال ۲۰۱۶ درگذشت«آلن درشوویتز» وکیل منافقین
قراردادهای چند میلیون دلاری سازمان مریم رجوی با شرکتهای لابیگری در آمریکا که «پولهای خوشگل» را در خفا در جیب نمایندگان کنگره میکنند، باعث شده که اکنون ندای یکصدای بسیاری از سیاستمداران آمریکایی در دادخواهی به نفع مجاهدین خلق به گوش برسد. تا قبل از سال ۲۰۱۲، دستمزد سخنرانی به نفع این سازمان تروریستی، ۱۵ هزار دلار بود اما طبق آخرین گزارش از سوی «اد رندل» فرماندار پنسیلوانیا، آخرین قیمت به ازای هر سخنرانی به نفع آن، ۱۵۰ هزار دلار بوده است. رودی جولیانی، بابت هر حضور در مراسم مجاهدین خلق برای مدت زمان فقط ۲۰ دقیقه، ۲۰ هزار دلار از مریم رجوی دریافت میکند؛ یعنی دقیقهای ۱۰۰۰ هزار دلار. بدینوسیله، سیاستمداران ما که رسما داعیه مقابله با تروریسم را دارند، عملا با دریافت رشوه و پول، از تروریسم حمایت میکنند.
مریم رجوی در کنار رودی جولیانیاین افسر سابق CIA و نویسنده آمریکن هرالد تریبیون در پایان آورد: پای ثابت رفاقت با سازمان مجاهدین خلق، نئوکانهایی چون «جان بولتون» و مدیران سابق CIA همچون «جیمز ووزلی»، «مایکل هایدن»، و «پورتر گاس» هستند. همچنین ژنرالهای سابق همچون «آنتونی زینی»، «پیتر پِیس»، «وسلی کلارک»، و «هیو شلتون» را شامل میشوند. از افراد دیگر، میتوان به محافظهکاران سنتی نزدیک به دولت ترامپ همچون «نیوت گینگریچ»، «فران تاونسند»، «ایلاین کائو» اشاره کرد. مثلا، خانم تاونسند در تلویزیون ظاهر میشود و اقدامات ایران در منطقه را «اقدامات جنگطلبانه» میخواند اما هرگز نمیگوید که از مجاهدین خلق به عنوان یک گروه اپوزیسیون حکومت ایران پول گرفته تا اینگونه سخن بگوید. قطع یقین بدانید که سیاستمداران آمریکایی که امروز به دنبال مریم رجوی و پولهایش راه افتاده و دو گزینه جنگ علیه ایران یا تغییر حکومت ایران را فریاد میزنند، چیزی به جز خسران و ضرر برای ما به ارمغان نخواهند آورد. رویکردی که آنها اتخاذ کردهاند، بسیار خطرناک است.
منبع: افکارنيوز
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.afkarnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «افکارنيوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۵۳۶۸۵۹۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
روزنامه جمهوری اسلامی: طالبان مشغول پاکسازی قومی و شیعهکشی است؛ ایران هم سکوت میکند
به گزارش خبرآنلاین، خبر این جنایت توسط رسانههای دولتی و رسمی کشورمان بدون آنکه حساسیتی نسبت به آن نشان داده شود منتشر شد و مسئولان جمهوری اسلامی نیز از کنار آن گذشتند.
روزنامه جمهوری اسلامی نوشت: این روش متأسفانه در زمینه به شهادت رسیدن مردم بیگناه افغانستان در دوره جدید سلطه گروه تروریستی-تکفیری طالبان به یک رویه تبدیل شده و به نظر میرسد در قالب یک قرارداد نانوشته بنا بر اینست که مسئولان ایرانی در برابر مسلمانکشی در افغانستان سکوت کنند. براساس همین قرارداد نانوشته است که به صورت متناوب افراد و جمعهائی از مخالفان سلطه طالبان اعم از سنی و شیعه به شکلهای مختلف توسط عناصری که در ظاهر مشخص نیست چه کسانی هستند جان خود را از دست میدهند و این جنایات که روشن است کار طالبان است در میان سکوت مرموز و حسابشده به فراموشی سپرده میشوند.
درباره این وقایع هولناک، نکات قابل تأملی وجود دارند که لازم است مورد توجه قرار گیرند. تأمل مسئولین ارشد نظام جمهوری اسلامی در این نکات میتواند مانع وقوع حوادثی شود که آینده کشورمان را تهدید میکنند. یک نکته اینست که تقریباً هر هفته یک حادثه تروریستی در افغانستان رخ میدهد که در اثر آن چندین نفر جان خود را از دست میدهند. با توجه به اینکه قربانیان این جنایات معمولاً از میان اهالی استان هرات و مناطق هزارهجات و شیعیان و همینطور ناراضیان اهل سنت و مخالفین سلطه طالبان هستند، کاملاً روشن است که گروه طالبان درصدد پاکسازی قومی، تصفیه مذهبی و ریشهکن ساختن مخالفین خود برآمده و این تصمیم را با قاطعیت اجرا میکند. این جنایت، با تمام موازین اسلامی، انسانی و بینالمللی در تضاد است و سران طالبان باید به خاطر آن محاکمه و مجازات شوند. نکته دوم اینست که برخلاف ادعای حاکمیت خودخوانده، طالبان با داعش تقسیم کار کردهاند و برای اینکه جنایات به نام حاکمیت ثبت نشود و به وجهه بینالمللی آن لطمه نزند، آنها را به گردن داعش میاندازند و داعش نیز آنها را به گردن میگیرد. این واقعیت را تمام گروههای جهادی افغانستان بارها اعلام کردهاند و روشنترین دلیل صحت آن اینست که حکومت خودخوانده طالبان هرگز هیچکس را به عنوان عامل این جنایات معرفی و مجازات نمیکنند. رسوائی بزرگ جدیدی که گریبانگیر طالبان شده اینست که امیرخان متقی وزیر خارجه این گروه تروریستی هفته گذشته مدعی شد اصولاً داعش در افغانستان حضور ندارد و در همان حال حکومت خودخوانده طالبان جنایتهای داخل افغانستان را به گردن داعش میاندازد! نکته سوم اینست که حکومت خودخوانده طالبان ادعا میکند افغانستان در امنیت کامل قرار دارد و این ادعا را در بوق و کرنا میکند و از امتیازات خود میداند ولی برخلاف این ادعا مرتباً اخبار انفجار و ترور از نقاط مختلف این کشور به گوش میرسد. شورای امنیت سازمان ملل نیز در گزارش خود از وضعیت فعلی افغانستان تحت سلطه طالبان اعلام کرد 20 گروه تروریستی در این کشور حضور دارند بطوری که آن را به کانون تروریسم منطقه تبدیل کردهاند. تأملبرانگیزترین واقعیت اینست که گروه طالبان امکانات را برای حضور این گروههای تروریستی فراهم ساخته و آنها را برای برنامههای آینده خود در منطقه آماده میکند. چهارمین نکته به ایران مربوط است که چند سؤال مهم را در خود دارد. یک سؤال اینست که اگر وظیفه نظام جمهوری اسلامی اینست که در برابر کشتار مسلمانان ساکت نباشد کمااینکه به این وظیفه اسلامی به درستی در مورد فلسطین و جنایات صهیونیستها عمل میکند، چرا در قبال کشتار مردم مسلمان افغانستان چنین احساس مسئولیتی ندارد؟ سؤال دیگر اینست که میان گروه تروریستی-تکفیری طالبان که حتی شورای امنیت سازمان ملل نیز افغانستان تحت سلطه آن را یک کانون خطر برای منطقه میداند چه فرقی با رژیم صهیونیستی وجود دارد که مسئولین ما معتقد به مدارا با این گروه تروریستی هستند؟ سؤال سوم اینکه چرا طالبان، داعش، القاعده و سایر گروههای تروریستی تکفیری از ابتدای تأسیسشان تاکنون حتی یک گلوله به سوی رژیم صهیونیستی شلیک نکردهاند و چرا با اینکه در وابسته بودن طالبان به صهیونیسم بینالملل تردیدی وجود ندارد، جمهوری اسلامی ایران با این گروه نرد عشق میبازد؟ و پنجمین نکته اینکه مردم ایران مدتهاست که خطر نفوذ عناصر وابسته به طالبان را در نقاط مختلف ایران احساس میکنند. این احساس خطر تاکنون به شکلهای مختلف از طریق رسانهها و افراد صاحبنظر به مسئولین گوشزد شده و حتی در موارد زیادی ارتکاب جنایت در ایران توسط نفوذیهای طالبان به اثبات رسیده است، با اینحال معلوم نیست چرا مسئولان حاضر نیستند به طالبان از گل نازکتر بگویند و این به یک معما تبدیل شده است. اکنون سؤال مهم اینست که بالأخره معمای طالبان چه وقت حل خواهد شد؟ برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1903242